![](/Resource/images/titrbullet.png)
تحلیل استاندار تهران از جمعیت 20 میلیونی پایتخت در آینده؛
تعداد بازدید : 1
مهاجرت نه جوانسازی!
نویسنده : یلدا توکلی / گروه جامعه
مهاجرت پدیده بدی نیست و سبب توسعه و تحرک اجتماعی در منطقه میشود، اما در کشورمان مهاجرت مدیریتشده وجود ندارد و برای همین مشکلات فراوانی را به وجود آورده است بهطوریکه این روزها در شهرهای بزرگ بهویژه پایتخت آمار جمعیت مهاجران نجومی رو به افزایش است حال اینکه جمعیت جوان که باعث رشد و تکاپو میشود افزایش قابلتوجهی ندارد و هرروز رشد پیری بهجای جوانی افزون میشود.
-
مهاجرتهای بدون برنامهریزی در پایتخت
مهاجرت از روستا به شهرهای بزرگ پدیدهای است که همواره کشورهای درحالتوسعه با آن مواجهاند اما برخی کشورها باسیاستهایی این پدیده را مهار کرده و به نفع جامعه از آن استفاده میکنند. کارشناسان معتقدند در کشورهایی که مهاجرت مدیریتشده نیست، بهشدت آسیبزا است و حاشیهنشینیهایی را به وجود میآورد که بیکاری، شیوع جرائم مختلف، اعتیاد از زائیدههای آن هست. در ایران هم این مهاجرتها از دهه 50 شدت گرفته و تاکنون بدون برنامهریزی مناسب انجامگرفته و باعث بزرگ شدن شهر تهران، خالی شدن روستاها و رشد آسیبهای اجتماعی شده است، در این میان هرروز آمار جمعیت موجود در پایتخت افزایشیافته اما این آما همه از مهاجران است درحالیکه رشد جمعیت و تولد رو به کاهش است درحالیکه جمعیت تهران در آستانه رسیدن به 20 میلیون نفر است در حقیقت جمعیت 20 میلیونی پایتخت زاییده مهاجرت است نه جوانسازی.
-
برخورداریهای تهران زمینههای مهاجرت را فراهم میکند
علیرضا فخاری استاندار تهران است. وی با تأکید بر اینکه برخورداریهای تهران زمینههای مهاجرت را فراهم میکند گفت: امروز با احتساب اتباع حدود ۱۸ و نیم تا ۱۹ میلیون جمعیت در تهران داریم و سالی حدود ۵ درصد به جمعیت استان اضافه میشود که این امر قابلتوجه و تأمل است. فخاری اظهار کرد: مردم در تأمین نیازمندیهایشان ازجمله در حوزه مسکن جلوتر از دستگاهها هستند، ازاینرو غفلت ما زمینه ساختوسازهای ناایمن و ناکارآمد را فراهم میکند و باید در این حوزه ورود جدی داشته باشیم. وی ادامه داد: ساخت مسکن در اطراف تهران به جهت تأمین زیرساختها و امکانات عملاً پروسه زمانبری است و بهجای آن تمرکز اقدامات در بافتهای فرسوده مفیدتر خواهد بود. وی تأکید کرد: بایستی برای جبران کاستیها در حوزه مسکن بر مبنای توزیع جمعیت، شناور کردن جمعیت، استانداردسازی سازهها و رفع نیازمندهای حوزه شهری و روستایی اقدام کنیم.
-
رابطه مهاجرت به شهرهای بزرگ و رکود اقتصادی
پرویز اجلالی جامعهشناس و استاد دانشگاه است وی در رابطه با عدم رشد جمعیت جوان در مقابل افزایش مهاجرت به پایتخت گفت: اول اینکه آمار مهاجرت به پایتخت زیاد دقیق نیست. دوم اینکه میان مهاجرت به شهرهای بزرگ و رکود اقتصادی رابطه مستقیمی وجود دارد. علت اصلی مهاجرت برخلاف آنچه رایج است، کمبود امکانات و خدمات در روستاها یا شهرهای کوچک نیست، بلکه کمبود فعالیت اقتصادی است. و بههرحال ازنظر اقتصادی هیچگاه نمیتوان امکانات شهرهای بزرگ را به روستاها و شهرهای کوچک برد. در شهرهای بزرگ ازنظر اقتصادی پدیدهای وجود دارد به نام صرفه مقیاس. معنی صرفه مقیاس این است که در شهرهای بزرگ چون منابع اقتصادی (مثل سرمایه مالی، نیروی کار، مهارت، خدمات) در جوار هم قرار دارند، فعالیتهای اقتصادی بهصرفه میشود و بازدهی کار و سرمایه بیشتر است. بنابراین وقتی رکود اقتصادی به وجود میآید و کارخانهها و مزارع و شرکتها تعطیل میشوند، مردم بیکار شده و به مراکز بزرگ شهری روی میآورند، زیرا همواره در شهرهای بزرگ در هر شرایطی کار و درآمد بیشتر از شهرهای کوچک و روستاهاست. بنابراین با توجه به اینکه ما در شرایط رکود تورمی شدید هستیم، افزایش مهاجرت فصلی یا حتی دائمی به مراکز شهری بزرگ طبیعی است.
وی ادامه داد: خیال میکنید چند درصد از مردم تهران بازماندگان خانوادههای تهرانی یک قرن پیش هستند؟ اگر سرنوشت مهاجران دهههای گذشته را مطالعه کنید، میبینید که بسیاری از آنان از نخبگان کشور هستند. چند درصد از وزرا، نمایندگان مجلس، تا استادان دانشگاه و صاحبان صنایع و بنگاههای تجاری مهم نسلاندرنسل ساکن تهران بودهاند؟
-
تهران سری است که بیشازاندازه بزرگشده است
اجلالی افزود: اما اگر از سطحی کلان به موضوع نگاه کنید ابعاد منفی آن مشخص میشود. برای مثال ما شاهد یک عدم تقارن جمعیتی در ایران به نام ماکروسفالی شهری هستیم، مثل کسانی که کله بزرگ دارند و بدن کوچک. الآن کشور دچار این پدیده شده و تهران بهعنوان سری که بیشازاندازه بزرگشده فاصله جمعیتیاش با شهر دوم که مشهد است چند برابر است درحالیکه کارشناسان تفاوت دو برابری را مرسوم میدانند اما وقتی تهران 5 برابر شهر دوم باشد نشان دهند مشکلات بنیادین است. البته این مشکل از دهه 50 در ایران که اولین مطالعات مربوط به مهاجرت و حاشیهنشینی را موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران انجام داد وجود دارد اما انتظار میرفت بعد از انقلاب و تغییر رویههای اداری ما کمتر شاهد این پدیده باشیم. چون مهاجرتی که از دهه 40 شروع و در دهه 50 به اوج خود رسید را متخصصان «توسعه و شهرنشینی وابسته» میگویند. قرار بود بعد از انقلاب به دنبال قطع وابستگی به خارج و شکوفایی اقتصاد داخلی، توجه به جامعه روستایی بیشتر شود و فاصلهها میان مناطق کشور از میان برود، اما الآن آمار مهاجرت نشان میدهد که شهرنشینی وابسته ادامه دارد و حتی برشدت آن اضافهشده است و ساختارهای اجتماعی و اقتصادی بر همان مدارهایی میچرخند که دهه 40 پایهگذاری شده است و مبتنی بر الگوی شهرنشینی وابسته به صنعت با اتکا به درامدهای نفتی است.